کد مطلب:369977 جمعه 20 اسفند 1395 آمار بازدید:1596

53 - ستایش باری تعالی - مدح شایسته خداوند - بیان مجد و عظمت پروردگار
 بسم الله الرحمن الرحیم

و ما اءجری علی لسانی ... نطقا بالحمد لك ، و اغراقا فی الثناء علیك ، و ذهابا فی تمجیدك .

سه كلام شایسته پروردگار 

به شرحی كه در سخنرانی قبل توضیح داده شد، امام سجاد علیه السلام شش كلام گناه را كه شیطان به زبان مردم جاری می كند به عرض باری تعالی رساند. سپس از پیشگاهش درخواست نموده كه شش سخن پاك و منزه را به زبانش جاری نماید و این شش كلمه مقدس را جایگزین آن سخنان گناه آلود سازد. سه كلام از شش كلام مورد درخواست حضرت زین العابدین (ع ) به این شرح است : اول حمد خداوند، دوم اثنای او، سوم تمجید از ذات اقدسش . به خواست حضرت باری تعالی موضوع سخنرانی امروز، بحث درباره سه مطلب اول از شش خواسته امام علیه السلام است .

حمد در فارسی به معنای ستایش و سپاس است و در لغت عرب به معنای ثنا و شكر، و همچنین به معنای تعظیم مطلق آمده است . حمد باری تعالی با آنكه شكر گزاری از تمام نعمتهایی است كه اعطا نموده ، معذلك خود عبادتی است بزرگ كه حمد كننده در پیشگاه مقدس او انجام می دهد.

فرق احسان خالق و مخلوق 

تعظیم مطلق در مقابل احسان و اعطای نعمت ، شایسته آفریدگار جهان است و به ذات اقدس او اختصاص دارد زیرا همه نیكوكاران جهان آفریده باری تعالی هستند و احسانشان یا به منظور جذب نفع مادی یا معنوی برای دفع ضرر مادی یا معنوی است و احسانی اینچنین در واقع معامله ای است به صورت احسان . اما ذات اقدس الهی كه منزه از جلب منفعت یا دفع ضرر است ، احسانش برای نیل به هیچ یك از این دو نیست و چنین محسن بی همانندی شایسته تعظیم مطلق است و احسان كننده دیگری واجد چنین شایستگی و صلاحیت نیست . نكته دیگری كه در اعطای خداوند وجود دارد و احسان او را از همه احسانهای نیكوكاران جدا می كند و شایسته تعظیم مطلقش می نماید این است كه مالك واقعی تمام موجودات عوالم هستی ذات اقدس الهی است ، همه انسانها مملوك او هستند و كلیه نعمتهایی را كه در اختیار دارند متعلق به ذات اقدس اوست ، پس هر انسانی كه احسان نماید بدین معنی است مملوك خداوند در ملك او تصرفی كرده و قسمتی از داده او را به دیگری احسان نموده است .

تمام حمدها به خدا اختصاص دارد 

اگر شخصی كه مورد احسان واقع شده از احسان كننده شكرگزاری نماید، در واقع شكرش از مالك واقعی انسان محسن و مالك آن چیزی است كه در اختیار او بوده و احسان نموده است . از این رو اهل تحقیق می گویند: الحمدلله رب العالمین بدین معنی است كه جنس حمد همیشه و همه جا از هر كس و برای هر نعمت كه باشد به ذات مقدس آفریدگار كه مالك عوالم هستی است اختصاص دارد، و اوست كه بر اثر این كمال بزرگ شایسته تعظیم مطلق است .

عن علی علیه السلام قال : لا یحمد حامد الا ربه . (479)

علی (ع ) فرموده : هیچ حمد كننده ای زبان به حمد و ثنا نمی گشاید مگر آنكه پروردگار خود را حمد می كند.

حمد و قدر و ارزش آن 

شكر منعم و ادای حق نعمت یكی از خصال حمیده و از جمله صفات بسیار ممدوح انسانی و انسانهاست .كسی كه می خواهد این وظیفه مقدس را به شایستگی انجام دهد، در مرحله اول موظف است ذات اقدس الهی را كه مالك واقعی نعمت است حمد نماید و سپس آن كس را كه واسطه ایصال آن نعمت بوده ، شكر گوید. در این سخنرانی حمد باری تعالی مورد بحث است و شكر وسایط نعمت كه در اخبار و روایات تاءكید شده ، به خواست خداوند در سخنرانی بعد توضیح داده خواهد شد. اولیای گرامی اسلام درباره حمد و اهمیت و ارزش آن از جهات متعدد سخن گفته اند و برای مزید آگاهی بعضی از آن روایات در این سخنرانی به عرض می رسد.

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : ما انعم الله علی عبد بنعمة صغرت او كبرت فقا ل الحمدلله الا ادی شكرها. (480)

امام صادق (ع ) فرموده است : هر نعمتی را كه خداوند به بنده خود اعطا فرماید، خواه آن نعمت بزرگ باشد یا كوچك ، اگر دریافت كننده نعمت الحمدلله بگوید، ادای شكر آن نعمت را نموده است .

برتری حمد از نعمت 

و عنه علیه السلام قال : ما انعم الله علی عبد مؤ من نعمة بلغت ما بلغت فحمد الله تعالی علیها الا كان حمد الله افضل و اوزن من تلك النعمة (481)

معمر بن خلاد از حضرت ابوالحسن (ع ) حدیث نموده كه فرموده است : كسی كه برای نعمتی خداوند را حمد كند شكر او را به جای آورده و حمدی را كه ادا نموده از آن نعمت برتر و افضل است .

حمد الهی یا حق شكر 

روی ان الصادق علیه السلام قد ضاعت دابته فقال لئن ردها الله لا شكرن الله حق شكره . قال الروای فما لبث ان اتی بها. فقال الحمدلله .فقال قائل : جعلت فداك ، الیس قلت : لا شكرن الله حق شكره ؟ فقال ابو عبدالله علیه السلام اءلم تسمعنی قلت الحمدلله ؟ (482)

روایت شده كه مركب سواری امام صادق (ع ) گم شد. حضرت فرمود: اگر خداوند آن را به من برگرداند حق شكر او را به جای می آورم . راوی می گوید: طولی نكشید كه مركب گمشده را حضورش آوردند. حضرت گفت : الحمدلله . مردی عرض كرد: مگر نفرموده بودی كه حق شكر را بجا می آورم ؟ حضرت فرمود: مگر نشنیدی كه گفتم : الحمدلله ، یعنی الحمدلله گفتن ادای حق شكر حضرت باری تعالی است .

شاید بعضی تصور كنند كه حمد خداوند فقط در موقعی باید انجام شود كه از طرف ذات اقدس او به ما نعمتی برسد و غافلیم از اینكه اگر خود ما موفق مظلومی را حمایت نماییم ، دست افتاده ای را بگیریم ، گرسنه ای را سیر كنیم ، برهنه ای را بپوشانیم ، و خلاصه به بندگان خداوند خدمتی نماییم باید بدانیم كه این موفقیت ، خود از نعمتهای گرانقدر الهی است و باید او را در اعطای این نعمت توفیق ، حمد نماییم ، و این مطلب در خلال سخنان اهل بیت علیهم السلام آمده است .

حمد برای توفیق احسان 

عن ابیعبدالله علیه السلام قال : اذا احسنتم فاحمدو الله . (483)

امام صادق (ع ) فرموده : موقعی كه به احسانی موفق شدید خداوند را حمد نمایید.

حمد خدا در شادی و اندوه 

افراد با ایمان ، حمد خداوند را در زمینه اعطای نعمت كه موجب مسرت است انجام می دهند و آن را وظیفه دینی خود می دانند اما در زمینه ناملایمات و رویدادهایی كه موجب تاءلم و آزردگی خاطر است صبر می كنند و صبر در مصائب از صفات بسیار گرانقدر و ارزنده در تعالیم اسلام است و اشخاص صابر در پیشگاه الهی ماءجورند. اما اگر تسلیم و رضای شخص با ایمان در مقابل قضای الهی به اوج خود برسد نه تنها در ناملایمات صبر می كند بلكه در همان حال از حمد و ستایش باری تعالی غافل نیست .

كان رسول الله صلی الله علیه و آله اذا ورد علیه امر یسره قال : الحمد الله علی هذه النعمة و اذا ورد علیه امر یغتم به قال الحمد لله علی كل حال . (484)

روش پیشوای بزرگ اسلام این بود كه وقتی با امری مواجه می شد كه خوشحالش می نمود خداوند را در اعطای آن نعمت حمد می كرد و اگر با رویدادی مواجه می گردید كه مغموم و اندوهگینش می نمود می گفت : حمد برای خداوند است در تمام احوال .

ستایش حضرت باری تعالی عبارت از حمد گفتن ذات اقدس اوست به زبان . امام سجاد (ع ) نیز در زمینه حمد او كلمه نطق را به كار برده و از پیشگاه خداوند درخواست نموده است : و ما اجری علی لسانی نطقا بالحمد لك ؛بار الها! آنچه از گناهان زبان است و شیطان می خواهد به لسان من جاری نماید تو به فضل و رحمتت زبانم را از آن مسیر بگردان و نطق حمدت را جایگزین آن فرما.

حمد تمام عطایای الهی 

بجاست این نكته تذكر داده شود كه حمد نمودن باری تعالی شكر نعمتهای اوست . اگر كسی بگوید الحمد لله علی ما انعم وظیفه سپاس را به جای آورده و او را حمد نموده است ، اما اگر كسی نعمتهای خداوند را به زبان آورد و از عطایای الهی یك یك نام ببرد و قدردانی نماید، مثلا بگوید: خداوندا: به من چشم بینا، گوش شنوا، زبان گویا، بدن سالم و فرزندان شایسته و دیگر نعمتها عطا فرموده ای ، با این عمل و احصای نعمتها شكر دگری را به جای آورده است . دستور نام بردن از نعمتها را خداوند در آیه قرآن شریف : و اما بنعمة ربك فحدث (485) به پیمبر گرامی خود داده است .

قال الصادق علیه السلام : معناه : فحدث بما اعطاك الله و فضلك و رزقك و احسن الیك و هداك . (486)

امام صادق (ع ) فرموده : نعمت پروردگارت را برای مردم حدیث كن یعنی عطایای الهی را كه به تو ارزانی داشته است بگو، ترا برتری داده ، رزق داده ، به تو احسان نموده ، و از هدایت برخوردارت ساخته است . این فیضها را به مردم بگو و آنان را از عطایای الهی آگاه ساز.

شكر خدا و ازدیاد نعمت 

حمد خداوند و شكر گزاری در پیشگاه مقدس او موجب ادامه فیض و ازدیاد نعمت است ، و كفران نعمت عذاب شدید الهی را در پی دارد. كسانی كه از عنایات باری تعالی متنعم اند برای آنكه همواره مشمول فیض او باشند باید شكرش را از یاد نبرند و از حمد ذات مقدسش هرگز غافل نباشند.

عن علی علیه السلام : من جعل الحمد ختام النعمة جعله الله سبحانه مفتاح المزید. (487)

علی (ع ) فرموده : كسی كه حمد را پایان نعمت قرار دهد خداوند آن را كلید افزایش نعمت قرار می دهد.

در جمله دوم این قسمت از دعای شریف مكارم الاخلاق امام سجاد (ع ) در پیشگاه الهی عرض می كند: و اغراقا فی اثناء علیك : بارالها! مرا مشمول رحمت و فیض خود قرار ده ، زبانم را از سخنان گناه آلود كه القای شیطانی است مصون بدار، و ثنای ذات اقدس خود را در حد اعلای ممكن از زبان من جاری فرما.

ثنای شایسته و ممدوح 

ثناء در لغت به معنای مدح و ذكر جمیل است و گاه به معنای ذم نیز به كار برده می شود. كسی كه ثنا می گوید باید كلام خود را در مدح یا ذم اندازه گیری نماید و به زیاده روی گرایش نیابد، بنابراین ثنای به معنای مدح اگر در حدی القا شود كه ممدوح ، واجد صفات و مزایای تمجید باشد آن ثناگویی روا و صحیح است ، و اگر از ممدوح بیش از حد شایستگی و صلاحیت ، مدح شود سخنان مدح كننده چاپلوسی و تملق و نشانه پستی و فرومایگی اوست ، و این مطلب در كلام حضرت مولی الموحدین آمده است .

عن علی علیه السلام قال : الثناء باكثر من الاستحقاق ملق . . (488)

علی (ع ) فرموده : ثناگویی بیش از حد شایستگی و صلاحیت ، چاپلوسی و تملق است .

علی (ع ) فرموده : ثناگویی بیش از حد شایستگی و صلاحیت ، چاپلوسی و تملق است .

ثنای افراد صالح به منظور تشویق 

رسول اكرم (ص ) و ائمه معصومین علیهم السلام خودشان در مقام بیان صفات كمال حضرت باری تعالی و در مقام دعا و نیایش ، ذات اقدس الهی را ثنا می گفتند و به ذكر جمیل ، او را یاد می كردند و به مسلمانان نیز آموخته اند كه از نظر حقشناسی و انجام وظایف بندگی ، آفریدگار جهان را به عظمت یاد كنند و او را ثنا گویند. همچنین به پیروان خود اجازه داده اند كه در مواقع مقتضی افراد شایسته و خدمتگزاران اسلام و مسلمین را با ثناگویی تشویق كنند و از آنان قدرشناسی نمایند و بعلاوه با تقدیر و تمجید آنان دگران را به راهشان سوق دهند و این مطلب در خلال بعضی از روایات خاطر نشان گردیده و در اینجا به دو مورد اشاره می شود. علی علیه السلام در عهدنامه مالك اشتر راجع به امرای ارتش و فرماندهان علی مقام كه همانند سد آهنین در مقابل دشمنان اسلام مقاومت می نمایند بسیار توصیه نموده ، از آن جمله فرموده است :

فاقسح فی آمالهم و واصل فی حسن الثناء علیهم و تعدید ما ابلی ذو و البلاء منهم . (489)

تمنیات مشروعشان را با وسعت نظر مورد توجه قرار ده ، پیوسته آنان را با ذكر جمیل و ثناگویی تشویق كن ، و خدمات ارزنده ای را كه انجام داده اند و مصایبی را كه تحمل نموده اند با شماره و تعداد بیان نما.

تلافی عمل معروف یا تمجید آن 

فی الحدیث : من اتی الیه معروف فلیكاف علیه ، فان عجز فلیثن و ان لم یفعل فقد كفر النعمة . . (490)

در حدیث آمده است : كسی كه درباره اش خدمتی انجام می شود موظف است آن را به گونه ای شایسته تلافی كند، و اگر قدرت تلافی كردن ندارد باید اعطاكننده معروف را ثنا گوید و از احسانش قدردانی نماید، و اگر از ثنا گفتن وی خودداری كند كفران نعمت نموده است .

تنزه از چاپلوسی و اندازه گیری ثنا 

بشر در هر مرتبه و مقامی كه باشد آفریده خالق است و همواره نیازمند و محتاج به ذات مقدس اوست ، هر قدر در كسب كمال بكوشد و مدارج تعالی را بپیماید و خویشتن را از جهت سجایای انسانی و مكارم اخلاق به شایستگی بسازد همچنان موجودی است محدود و در كمالات معنوی و خصال انسانی اندازه معینی دارد .بنابراین اگر ثناگویی بخواهد ستایش و مدحش از تملق منزه باشد باید گفته های خود را با دقت اندازه گیری نماید و از مرز واقع گویی و بیان حقیقت فراتر نرود. اولیای گرامی اسلام برای آنكه پیروان خود را به شایستگی هدایت نماید و از هر جهت آنان را به مسیر صحیح راهنمایی كنند در این باره نیز سخن گفته و تذكرات لازم را به مسیر صحیح راهنمایی كنند در این باره نیز سخن گفته و تذكرات لازم را به مادح و ممدوح داده اند.

عن علی علیه السلام قال : ایاك ان تثنی علی احد بما لیس فیه فان فعله یصدق عن وصفه و یكذبك . (491)

علی (ع ) فرموده : بپرهیز از اینكه مدح كنی كسی را به چیزی كه در وی نیست ، چه آنكه عمل شخص ممدوح وصف او را گواهی می دهد و ترا تكذیب می نماید.

اگر ثناگویی ، شخص بی علمی را عالم بخواند، ممسكی را سخن معرفی كند، و ترسویی را شجاع بداند، و آنان را به این اوصاف ثناگوید سخنان جاهلانه آن انسان بی سواد، و امساك آن فرد بخیل ، و ترس آن فرد جبون ، صفات آنان را تبیین می نماید و گفته ثناگو را تكذیب می كند.

نادانترین مردم 

و عنه علیه السلام قال : اجهل الناس المغتر بقول مادح متملق یحسن له القبیح و یبغض الیه النصیح . (492)

و نیز فرموده است : جاهلترین مردم كسی است كه به سخن ثناگوی متملق مغرور می شود، بدی ها را در نظر او خوب جلوه می دهد و ناصح خیرخواه رامبغوش می سازد.

امامان معصوم و نهی از تملق 

رسول اكرم (ص ) و ائمه معصومین علیهم السلام انسانهایی كامل بودند و از جمیع جهات تعالی و فضیلت نسبت به همه مردم برتری داشتند، با این حال اجازه نمی دادند كسانی لب به تملقشان بگشایند و در مقام ثنا و مدح آنان زیاده روی نمایند و گاهی با صراحت متملق را طرد می نمودند.

قال ابوالحسن الثالث علیه السلام لرجل و قد اكثر من افراط الثناء علیه اقبل علی شاءنك فان كثرة الملق یهجم علی الظنة و اذا حللت من اخیك فی محل الثقة فاعدل عن الملق الی حسن النیة . (493)

مردی حضور امام هادی (ع ) شرفیاب شد و در مدح و ثنای آن حضرت زیاده روی كرد. امام به وی فرمود: برخیز از پی كارت برو چه آنكه زیاده روی در ثناگویی موجب بد گمانی می شود. سپس نصیحتش نمود و فرمود كه هر وقت در محل مطمئنی با برادر دینیت مواجه شدی از تملق گویی به حسن نیت عدول نما.

مبارزه با غلو 

زیاده روی و افراط اشخاص نادان از جهت دینی درباره رسول اكرم (ص ) و ائمه معصومین علیهم السلام مشكل دیگری بود كه اولیای دین با آن مواجه بودند و كسانی نسبت به مربیان الهی راه غلو در پیش می گرفتند و آنان را از حد واقعی خود بالاتر می بردند و ائمه معصومین همواره با گروه غلات مبارزه می كردند، طردشان می نمودند، و راهشان را باطل و مایه تباهی و هلاكت اعلام می كردند.

عن علی علیه السلام قال : هلك فی رجلان : محب غال و مبغض قال . (494)

علی (ع ) فرموده : دو گروه از مردان درباره ام گرفتار هلاكت شده اند، گروه اول كسانی هستند كه در ابزار علاقه نسبت به من راه افراط پیموده و در دین خدا به غلو گرایش یافته اند، و گروه دوم كسانی هستند كه به دشمنی من همت گمارده و بغض مرا در دل گرفته اند.

تبری پیامبر (ص ) از غلات 

روایات بسیاری از ائمه معصومین علیهم السلام درباره بطلان غلو و تبری از غلات رسیده و در اینجا فقط به ذكر یك حدیث اكتفا می شود.

قال الماءمون لمولانا الرضا صلوات الله علیه : بلغنی ان قومك یغلون فیكم و یتجاوزون فیكم الحق . فقال الرضا علیه السلام : حدثنی ابی عن آبائه قال : قال رسول الله صلی الله علیه و آله : لا تعرفونی فوق حقی فان الله تبارك و تعالی اتخذنی عبدا قبل ان یتخدنی نبیا الی ان قال : و انا لنبرء الی الله عزوجل ممن یغلوفینا فیعرفنا فوق حقنا. (495)

ماءمون به حضرت رضا (ع ) عرض كرد: به من خبر رسیده است كه علاقه مندان درباره شما غلو می كنند و از حقی كه دارید بالاتر می برند. حضرت فرمود: پدرم از پدرانش از رسول اكرم (ص ) حدیث نموده كه فرمود: مرا از حق و حدم بالاتر نبرید كه خداوند مرا به بندگیش گزید پیش از آنكه به پیمبری مبعوثم فرماید، سپس آیه ای را از قرآن شریف تلاوت نمود و فرمود: ما تبری می جوییم به سوی خداوند از كسی كه درباره ما غلو می كند و ما را از حدمان بالاتر می برد.

ثنای نامحدود برای كامل مطلق 

نتیجه آنكه هر مخلوقی هر قدر واجد كمال باشد چون مخلوق است ناچار محدود است و كمالش حد و اندازه ای دارد، ثناگو در مقام مدحش نباید مبالغه كند و از حد واقعیش تجاوز نماید، تنها ذات اقدس الهی است كه كامل مطلق است و كوچكترین حد و حصری ندارد. بنابراین ثناگوی خداوند هر قدر در مدحش مبالغه كند نمی تواند به شایستگی ، حق خداوند را ادا نماید، فقط با مبالغه در ثنا هر فردی به قدر قدرتی كه دارد وظیفه بندگی خویش را انجام می دهد. از این رو امام سجاد (ع ) در جمله مورد بحث از دعای مكارم الاخلاق از پیشگاه باری تعالی درخواست می كند: و اغراقا فی الثناء علیك ؛بارالها! بر من منت بگذار و بالاترین مراتب مدح خود را به زبان من جاری بفرما .

اولیای گرامی اسلام برای آنكه عجز بشر را از ثنای شایسته باری تعالی به پیروان خود بفهماند با تعبیرهای مختلفی در این باره سخن گفته و در روایات خاطر نشان ساخته اند، از آن جمله در مقام دعا گفته اند:

انت كما اثنیت علی نفسك . (496)

بارالها! تو آنچنان هستی كه خودت خویشتن را ثنا گفته ای .

عجز بشر از ثنای الهی 

مجمع البحرین این جمله را چنین معنی نموده است : و هو اعتراف بالعجز ای لا اطیق ان اثنی علیك كما تستحقه و تحبه ؛ این جمله ، اعتراف به عجز و ناتوانی است ، یعنی : بارالها! من قدرت ندارم ترا مدح كنم به گونه ای كه تو استحقاق داری و دوستدار آن هستی .

در قرآن شریف آیات متعددی آمده است كه خداوند خویشتن را در آن آیات توصیف فرموده و از قدرت خود نام برده است .

آقایان مفسرین خاصه و عامه درباره آن آیات مطالبی را در كتب تفسیر ذكر كرده اند، آیا آنان با تفسیر خود به عمق كلام الهی واقف شده اند و به حقیقت امر پی برده اند یا آنكه در فهم این قبیل آیات باید بشر اظهار عجز كند و همان كلام امام معصوم را كه در مقام به پیشگاه الهی عرض كرده بگویند: انت كما اثنیت علی نفسك بارالها! تو آنچنان هستی كه خودت خویشتن را ثنا گفته ای و بشر قادر نیست ترا به شایستگی مدح گوید و قدرت نامحدودت را تبیین نماید. در اینجا برای نمونه ، بعضی از آیات ذكر می شود و اهل مطالعه و تحقیق به كتب تفاسیر مراجعه فرمایند و ببینند آنچه مفسرین در كتب آورده اند قانع كننده است ؟ آیه اول :

الله نور السموات و الارض . (497) آیه دوم :

هو الاول و الاخر و الظاهر و الباطن (498) آیه سوم :

الم تر الی ربك كیف مد الظل و لو شاء لجعله ساكنا ثم جعلنا الشمس علیه دلیلا. . (499)

جایی كه اولیای بزرگ الهی در پیشگاه باری تعالی بگویند: ما عرفناك حق معرفتك و ما عبدناك حق عبادتك ، وضع نارسایی و قصور سایر مردم واضح و روشن است .

امام سجاد (ع ) در قطعه سوم دعای مكارم الاخلاق موضوع آخرین قسمت سخنرانی امروز به پیشگاه الهی عرض می كند:

و ذهابا فی تمجیدك ؛بارالها! تمجید و بزرگی خودت را در زبان من به جریان انداز.

عظمت نامحدود الهی 

راغب در مفردات قرآن در ماده مجد می گوید:

المجد السعة فی الكرم و الجلال : مجد عبارت از توسعه در كرم و جلالت قدر است ، یعنی یك انسان كه واجد كرامت نفس و بزرگواری طبع است و همچنین از قدر و منزلت اجتماعی برخوردار است می گویند او دارای مجد و عظمت است ، ولی كلمه مجد كه درباره ذات اقدس الهی به كار برده می شود دارای معنای بسیار وسیع و گسترده ای است . قرآن شریف در وصف باری تعالی می گوید:

انه حمید مجید. (500) پس اگر كلمه مجد درباره انسانی به كار برده شود باید گفت مجد او نسبی است نه مطلق زیرا انسان ، خود مخلوق است و محدود، عمرش محدود است و نعمتهایی كه در اختیار دارد محدود و معین است . بنابراین وسعت كرامتش و گستردگی جلال و عظمتش نیز محدود خواهد بود، اما مجد باری تعالی حد و حصر ندارد، چه ذات اقدس الهی نامحدود است ، قدرت و عظمتش نامحدود است ، بنابراین كرامت و جلالتش حد و حصر ندارد، او مجید مطلق است و كریم و عظیم نامحدود. جالب آنكه امام سجاد (ع ) در دعای خود كلمه ذهاب را با حرف فی به كار برده است . علامه سید علی خان در شرح این عبارت چنین گفته :

ذهب یذهب ذهابا: سار و مضی ، ثم استعیر للاستغراق فی الشی ء و التوغل و الامعان كانه سار فیه و مضی و لم یقف . (501)

ذهب ذهابا یعنی فلانی سیر كرد و رفت و با افزودن حرف فی آن را استعاره می آورند برای داخل شدن چیزی به طور فراگیر.

درخواست استمرار در تمجید الهی 

امام (ع ) می خواهد در پیشگاه الهی عرض كند: بارالها! اینكه درخواست می كنم مجد خود را به لسانم جاری نمایی مقصودم این نیست كه یك یا چند بار عظمت تو را به زبان آورم ، بلكه مقصودم این است كه غرق دریای بزرگی و كرامتت گردم ، آنچنان شوم كه همواره به یاد تو سخن گویم و از این افتخار گرانقدر به طور مستمر برخوردار باشم .

مجید وصف خدا و قرآن 

بموقع است در پایان بحث امروز به مناسبت كلمه مجد چند جمله درباره قرآن شریف به عرض شنوندگان محترم برسانم . همان طور كه خداوند درباره ذات اقدس خود كلمه مجید را به كار برده و فرموده است :

انه حمید مجید. (502) همچنین درباره قرآن شریف این كلمه را آورده و فرموده است :

قرآن و القرآن المجید. (503) به طوری كه مذكور افتاد راغب در مفردات قرآن گفته : المجد السعة فی الكرم و الجلال : مجد به معنای بسط و توسعه كرامت و جلالت است و خداوند هر دو وصف را برای آن كتاب آسمانی ذكر نموده است . درباره كرامت قرآن فرموده :

انه لقرآن كریم . (504) - درباره جلالت و عظمتش فرموده است :

و القرآن عظیم . (505) - به موجب این دو صریح كلام الهی ، قرآن شریف ، مجید است و دارای كرامت و عظمت . این كتاب آسمانی هادی و راهنمای انسانها به سعادت واقعی است :

رمز كرامت قرآن عظیم 

ان هذا القرآن یهدی للتی هی اقوم ؛ (506) قرآن كریم استوارترین راه تعالی و تكامل را به مردم ارائه می كند، آیا كرامت و عظمتی بالاتر از این برای یك كتاب تصور می شود كه اگر اهل جهان از آن پیروی كند و تعالیمش را عملا به كار بندد می تواند راه فلاح و رستگاری را به بشریت ارائه كند، مردم را انسان بسازد، از درنده خویی و فساد اخلاقشان برهاند، عدل و داد را در سراسر جهان حاكم سازد، و موجبات تعالی و تكامل انسانها را در طول قرون و اعصار فراهم آورد. علی (ع ) در یكی از خطبه هایی كه القا فرموده درباره بعثت رسول اكرم صلی الله علیه و آله و همچنین درباره قرآن شریف سخنانی گفته و تذكراتی را داده ، از آن جمله درباره قرآن فرموده است :

الا ان فیه علم ما یاءتی و الحدیث عن الماضی و دواء دائكم و نظم ما بینكم . (507)

آگاه باشید كه قرآن شریف علومی را كه انسانهای آینده برای تاءمین هدایت و سعادت خود به آنها نیازمندند دربردارد، و همچنین اخبار خوب و بد گذشتگان را كه می تواند موجب آگاهی یا مایه عبرت نسلهای بعد شود بیان می كند. آگاه باشید كه قرآن حاوی داروی بیماری شما و نظم و انظباطی است كه باید در جامعه مسلمین حاكم باشد.